آشیانه سخن
باز هم از دست زمانه دلخور می شوم ودر فکر فرو می روم .
همسرم می گوید چرا نمی نویسی و من مدام به این نتیجه میرسم که نوشته هایم تاثیری ندارد.
یعنی یا من خوب نمی نویسم و یا دیگران خوب نمی خوانند.
راستش احساسم این است آنها که تغییر ناپذیرند اهل خواندن و دل دادن به حروفچینی کلمات نیستند.در واقع آن که تأثیر ناپذیر است،تغییر ناپذیر است.
دستانم را روی این صفحه ناهموار می گذارم و یک به یک آرام و بی واسطه کلیدها را بالا و پایین میکنم،با احساسم ذهنم را لمس میکنم و این یعنی آغاز رهایی واژگان.
ناگهان یاد این جمله می افتم:"نعره ی هیچ شیری خانه چوبی را خراب نمی کند!من از سکوت موریانه ها می ترسم".
شاید این بهترین آغاز باشد.شرمم می آید بگویم انسانها تبدیل شده اند به موریانه و شروع کرده اند به جویدن روح و اموال و اندیشه دیگران.تاسف بار است آنچه که خدا پس از آفرینشش به خود تبریک گفت این قدر راحت توری پهن می کند برای به دام انداختن دیگری و تلاش می کند که با قدم گذاشتن بر شانه های او بالا و بالاتر برود.
مگر نمی داند که خدا روزیِ هرکس را مقدر کرده است؟!پس چرا می خواهد ظرفش را با پیمانه دیگران پر کند؟!
مدام زیر گوش این و آن خواندن و فتنه گری،هر دم در فکر نان بریدن و لحظه به لحظه زیباترین روزهای خدا را به تهمت زنی مشغول بودن، آیا این ها اهداف خلقت بشر بوده است؟؟!
چقدر زود یادمان رفت برافراشتن پرچم عزا و سینه زنی ها و اشک ها یی که تقدیم امام حسین کردیم
یادمان باشد از تظاهر به تفاوت می رسیم و این منافق بودن بدتر از کافر شدن است...
Design By : Night Melody |