آشیانه سخن
چند روزی میشود که فقط و فقط به ایرانی بودنم فکر می کنم.به اینکه چقدر خودم و مردم اطرافم را می شناسم.تمام اطلاعات ذهنم را چندین بار پردازش کرده ام و حال که جمع آوری شده اند با آن چه که تا به حال تصورم بوده است تناقض دارند.
متأسفانه تماشای اسراف در زندگی مردم گوشه و کنارمان کار دشواری نیست در شرایطی که گروهی از مردم که بیش از نیمی از جمعیت کشورمان را شامل می شوند،با شرایط سخت مالی زندگی می کنند افرادی با زندگی های مرفه شان دل از آخرت بریده اند و در خواب دنیا چنان غرق شده اند که گاهی سیلی های نگاه فقرنشینان هم آنها را از مستی خواب بیدار نمی کند .مجلل ترین جشن های عروسی را بر پا می کنند،شیک ترین پوشاک و گران ترین اتومبیل ها را استفاده می کنند.
اما فقر مالی را که کنار بگذاریم و با اندک پول یارانه هایمان مهر سکوت بر دهانش بزنیم درد فقر فرهنگی کمر ملتمان را می شکند بی آنکه درک کنیم که در چه منجلابی فرو می رویم.
دردناک ترین تفکر بر ذهن کسانی جاریست که فرهنگ را با ثروت می سنجند.کسانی که زیبایی را در بینی عمل شده شان یا سیگار گوشه لبشان می بینند.بی بند و باری را آزادی و حجاب را خفقان می پندارند.سخت است وقتی جوان مملکت دینش را به اجبار یدک می کشد و بیشتر وقتش را برای دور بودن از خانواده به بهای آوارگی می فروشد.دردها را اگر یکی دوتا بدانیم خودمان را گول زده ایم .آنچه که امروز جوانان را تهدید می کند سرمایه هایی است که بی تلاش به دست آمده اند و به راحتی از دست می روند.
تا امروز فکر می کردم می توانم جدای از ایرانی بودنم مسلمان بودنم را ضمیمه پرونده افتخاراتم کنم.به مذهبم می بالیدم چون بر این اعتقاد بودم که هر کس رهرو مولا باشد بی شک اگر برترین نباشد یکی از بهترین هاست.اما حال با افسوس بر زندگی خودم و نسلی که هم نشین آنها شده ام می اندیشم.جوانانی که روزی گوشه ای از تاریخ کشورمان را برای سهمشان کنار می گذارند و باید از همتشان برای پیشرفت فرزندانشان نهایت استفاده را ببرند.ناراحتم که ایرانی چه بود و چه دارد میشود .باید گاهی با انتقاد به خودمان بنگریم.
Design By : Night Melody |