آشیانه سخن
وقتی بهترین ها رو از زندگیت حذف کنی زندگی چه رنگی داره؟از ادامه مسیر لذت میبری؟اگه با این سوال سراغ هریک از کتاب های روانشناسی امروز بری حتما راه حلی برای شاد بودن و زندگی کردن دوباره به تو می آموزن. اما باید طعم تلخ از دست دادن رو بچشی تا بتونی درک کنی احساسم رو.خوب یادمه که اوایل محرم بود که پدرم پس ازتحمل حدود پنج سال بیماری ای به نام (آ.ال .اس)روانه بیمارستان شد و پس از ده روز بستری شدن در بخش مراقبت های ویژه از پیش ما رفت.تنها آرامش وجودمان این بود که از درد و بیماری رها شده بود .هفت روز دیگه هفت سال می شه که نبود پدر را جز دلتنگی برایش با واژه های دیگری هم می تونم تعریف کنم.تنها تکیه ام پس از خدا مادرم هست و بس.اگر هفت سال پیش چادرش را بر صورتش کشید و گریه کرد امروز کار سختی نیست دیدن غم در نگاهش.مشکل نیست درک خمیدگی اش زیر بار زندگی.خوب می تونم ترجمه کنم اشک هاش رو سر مزار پدر.گاهی همدم حرفهاش میشم ولی باور کنید سخته گوش دادن به صدایی که پس از چهل سال عمر می لرزه.من از خدا یه خواسته دارم و بس اونم اینکه پناه دلش باشه .این حرفا رو زدم که بگم اگه تو زندگیم به خیلی کارا نمیرسم و نسبت به برخی از اطرافیانم اون جور که باید و شاید لطف نمی کنم دلیل دل بی محبتم نیست ،امیدوارم منو واسه این رفتار ببخشن
Design By : Night Melody |